بایگانی آذر ۱۳۹۴ :: محراب اندیشه

۱ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

فرض کنید این خبر منتشر شود: «فردا ده‏ها شعبه از رستوران‏های زنجیره‏ای مک دونالد و kfc در حالی در سراسر کشور به صورت همزمان افتتاح خواهد شد که وعده‏ی تخفیف 30 درصدی برای اولین روز فروش توسط مالکان آنها داده شده است.»

تصور اتفاقی که خواهد افتاد، دشوار نیست. طبیعتاً افراد زیادی علاقمند خواهند بود تا یک بار هم که شده طعم این سوغات غرب را بچشند و ببینند طعم غذای این رستوران‏های معروف جهانی چگونه است. ولو آنکه این غذاها چندان با فست‏فودهای ایرانی تفاوتی نداشته باشد، جدید بودن آنها عطش تجربه را موجب می‏شود و تبلیغاتی مثل تخفیف 30 درصدی و بحث‏برانگیز شدن این ماجرا در رسانه‏ها، این عطش را تشدید نیز می‏کند. طبیعتاً در چنین شرایطی صف‏های طولانی مثل همان روزهایی که مک دونالد پا به شوروی گذاشت، در خیابان‏ها شکل می‏گیرد. اما پرسش مهمی که در اینجا مطرح می‏شود، این است که تبعات چنین رخدادی برای ایران اسلامی چه خواهد بود؟ آیا اصلاً این رخداد، تبعاتی برای کشور خواهد داشت؟

مک دونالد

1-برای رستوران‏ها و فست‏فودهای داخلی و جوانان کشور، رقیبی قدرتمند و جذاب از راه رسیده است. وقتی نو از راه می‏رسد، کهنه دل‏آزار می‏شود. به جای آنکه از تولید داخلی حمایت کرده باشیم، بازار را به غول‏های اقتصادی خارجی سپرده‏ایم و به جای کمک به حل بیکاری، ورشکستگی فست‏فودفروش‏های داخلی و ساندویچی‏های خرده‏پا را موجب شده‏ایم.

رئیس اتحادیه اغذیه‏فروشان مواد غذایی در این خصوص می‏گوید: «با توجه به این که در حال حاضر تقاضا در کشور کاهش یافته و فست‏فودهای ایرانی، کمتر از ظرفیت تولید می‏کنند، بنابراین بازار رقابتی منصفانه‏ای در کشور به وجود نمی‏آید.» او می‏افزاید: «علاقه‏ی ایرانی‏ها به برندهای خارجی قابل انکار نیست. سال پیش وقتی خبر رسید که نماینده KFC به کرج می‏آید، استقبال، گسترده بود. بعد هم که این شرکت از اساس وجود چنین نمایندگی را رد کرد و موضوع نمایندگی کلاهبرداری از آب درآمد.»

توجه داریم که کشور در حال حاضر در رکود به سر می‏برد، نرخ رشد اقتصادی گاه کمی بالاتر و گاه کمی پایین‏تر از صفر در نوسان است و با مشکلاتی نظیر نرخ بالای بیکاری مواجه هستیم. اگرچه این اقدام می‏تواند کمی طرف تقاضا را تحریک کند، اما قطعاً بیش از آن به شکست عرضه‏کنندگان داخلی منجر می‏شود و این یعنی پولی که باید عائد جوان ایرانی می‏شد، در سبد سرمایه‏دار غربی قرار می‏گیرد و به جای آنکه دستگاه‏های پیشرفته و کالاهای مولّد که امکان تولید آنها را نداریم، از غرب وارد کنیم، سیب‏زمینی سرخ‏کرده و کالای مصرفی‏ای وارد کرده‏ایم که اقتصاد داخلی را به جای سوق دادن به سمت رونق به چالش می‏طلبد. این طبعاً یعنی افزایش مشکلات اقتصادی کشور و افزایش وابستگی. این همان واقعیتی است که پشت طعم سیب‏زمینی سرخ‏کرده و همبرگرهای خارجی پنهان می‏ماند. جوانمان بیکار شده فقط برای آنکه به جای خرید فست‏فود از فروشگاه ایرانی، همان خوراکی را از فروشگاه خارجی خرید کرده باشیم.

2-این رقیبِ قدرتمند تنها رقیبِ رستوران‏ها و فست‏فودفروشی‏ها نیست؛ رقیبی است که مواد اولیه‏اش را نیز خود تولید می‏کند؛ بنابراین رقیب اصناف بسیاری در کشور خواهد بود. رئیس اتحادیه اغذیه‏فروشان مواد غذایی به این نکته نیز اشاره دارد: «مک دونالد در صورت فعالیت در یک کشور مواد اولیه وارد آن کشور می‏کند که این مسئله برای تولید ملی کشور به صرفه نخواهد یود؛ این امر اشتغال‏زایی را تحت تأثیر قرار می‏دهد.» به این ترتیب مشکلِ پیش‏گفته صد چندان خواهد شد.

3-کشورهای نظام سلطه به دیگران به چشم بازار مصرف و کسانی که باید با خرید مداوم خود تحت تأثیر انواع و اقسام تبلیغات، سود هر چه بیشتر کمپانی‏های بزرگ را تأمین کنند، نگاه می‏کنند. تروج مصرف‏گرایی و گسترش سلطه‏ی کمپانی‏های بزرگ در کشورهای مختلف به منزله‏ی نوعی دوشیدن ملت‏هاست. ملت‏ها گمان می‏کنند با خرید این کالاها به رفاه بیشتری دست پیدا می‏کنند در حالی که ارز کشورشان را به جای سرمایه‏گزاری بر روی کالاهای مولّد و تقویت‏کننده‏ی تولید داخلی خرج کالاهای مصرفی کرده‏اند تا به نیازهای کاذبی که طرف غربی برای افزایش سود خود ترویج می‏کند، پاسخ داده باشند. چنین روابط اقتصادی‏ای در واقع یکی از ابزارهای سلطه است. ایران در چنین شرایطی نوعی سلطه را می‏پذیرد.

4-افزایش واردات بر تراز تجاری کشور نیز اثر می‏گذارد و کشور را بیش از پیش به درآمد نفت وابسته می‏کند. اقتصاد مصرف‏گرا همیشه اقتصادی وابسته است. در مقابل این اقتصاد مولّد و اقتصادی که استراتژی تولید برای صادرات را به عنوان اولویت خود قرار می‏دهد، اقتصادی است که رفاه واقعی را برای مردم به ارمغان می‏آورد.

5-شکل‏گیری صف‏های طولانی در ایران در رسانه‏های جهانی تحلیل خواهد شد همان طور که در ماجرای راه‏اندازی فروشگاه‏های مک‏دونالد در شوروی تحلیل شد. آن روزها این صف‏ها به عنوان نمادی از عطش و گرایش مردم شوروی به آمریکا و اقتصاد آزاد جلوه داده می‏شد برای همین تصریح می‏شد مک‏دونالد فراتر از یک ساندویچ است! شکل‏گیری این شرایط در شوروی را زمینه‏ساز ظهور یلتسین و فروپاشی این کشور قلمداد می‏کنند؛ چه آنکه این اشتیاق فراتر از تمایل به خرید یک بسته‏ی غذایی تحلیل می‏شد. آن زمان نیوزویک درباره‏ی این رخداد نوشت: «عملگرایی و خردگرایی آمریکا اینجا کاملاً مشهود است. حضور مک دونالد در روسیه نشانه‏ای کوچک اما واقعی بود که خبر از تغییر در افق پیش رو می‏دهد.»

رهبر انقلاب در سال 79 در این خصوص تصریح کردند: «طرح(فروپاشی شوروی) یک طرح نظامی نبود. در درجه اوّل یک طرح رسانه‌ای بود که عمدتاً به‌وسیله تابلو، پلاکارد، روزنامه، فیلم و غیره اجرا شد. اگر کسی محاسبه کند، می‌بیند که حدود پنجاه، شصت درصدِ آن مربوط به تأثیر رسانه‌ها و ابزارهای فرهنگی بود.» ایشان تصریح کردند: «سیل تبلیغات غربی و فرهنگ غربی و نمادهای غربی – سمبل‏های لباس و "مک‌دونالد" و از این چیزهایی که در واقع جزو سمبل‏های امریکایی است - در شوروی راه پیدا کرد... در همان روزها بنده در خود مجلات امریکایی - تایم و نیوزویک - خواندم که از این که قهوه‌خانه‌های "مک‌دونالد" در مسکو رواج پیدا کرده، اینها به‌عنوان یک خبر مهم و به‌عنوان پیشاهنگ فرهنگ غربی و فرهنگ امریکایی در کشور شوروی یاد کرده بودند!»

یلتسین شعارهای گورباچف را بی‏فایده می‏خواند و حرکت سریع‏تر به سمت اعمال اصلاحات آمریکایی در شوروی را مطالبه می‏کرد. کمی بعد با برپایی انتخابات در شوروی او بود که به قدرت رسید و پس از هفت‏ماه از به قدرت رسیدنش نیز شوروی فروپاشید. همه چیز از یک از خودبیگانگی شروع شده بود، از آنجا که غرب به اوتوپیا و آرمان‏شهر مردم شوروی بدل شد و نزدیک شدن به فرهنگ غربی جذابیت پیدا کرد. مردم داشته‏های خود را کم انگاشتند و رهاورد غرب را زیاد؛ این‏گونه بود که راه برای نفوذ باز شد.

6-کسی نیست که از ضررهای غذاهای فست‏فودی مطلع نباشد. ورود مک دونالد و kfc با تبلیغاتی که رقم خواهد خورد، گرایش دوچندان از غذاهای سنتی به سمت غذاهای فست‏فودی را رقم خواهد زد و این طبعاً به منزله‏ی افزایش آسیب‏های ناشی از تغذیه‏ی نادرست و مشکلات جسمی خواهد بود.

چند سال پیش بود که این خبر در رسانه‏ها منتشر شد:«از نظرحجم تبلیغاتی در رادیو و تلویزیون انگلستان، کشوری که به طور خاص درگیر مسئله‏ی چاقی است، شرکت غذای فوری مک دونالد مقام سوم را اشغال می‏کند. مرغ کنتاکی در این کشور دارای مقام پنجم است. در فرانسه تبلیغات مک دونالد صفحات مهم‏ترین برنامه‏های این کشور را پر می‏کند. کشوری که در ظرف ١۵ سال تعداد بزرگسالان چاق آن دو برابر، کودکان سنگین وزن ۵ برابر و کودکانی که با چاقی خطرناک مواجهند به ١٠ برابر رسیده است.»

7-گسستن هر چه بیشتر از غذاهای سنتی و حرکت هر چه بیشتر به سمت سبک زندگی غربی را می‏بایست نوعی آسیب فرهنگی نیز تلقی کرد. در چنین فضایی تمام آنچه مؤلفه‏های هویتی خاص یک جامعه را تشکیل می‏دهد و یا به گونه‏ای آن را متفاوت می‏کند و به آن شخصیت متفاوت می‏بخشد، در روند غربی شدن رنگ می‏بازد. این غرب است که تعیین می‏کند فرهنگ جوامع چگونه باید رقم بخورد. مردم چه بخورند و چه نخورند، چه بپوشند و چه نپوشند، چه چیز مد باشد و چه چیز نباشد، چگونه رفتار کردن در خانواده خوب تلقی شود و چگونه رفتار کردن بد، احترام به والدین چه جایگاهی داشته باشد، روابط زن و شوهر چگونه باشد و... . سبک زندگی غربی همان چیزی است که تافلر نسبت به روند آن سال‏ها پیش هشدار داد و به عنوان نمونه خطرات خانواده‏های تک‏والدینی را گوشزد کرد.

8-تجربه نشان داده روابط ایران و غرب دستخوش تلاطم‏های بسیاری قرار می‏گیرد. این موضوع در بررسی روابط ایران و اروپا از آغاز انقلاب تا اکنون نیز به وضوح روشن می‏شود. در حالی که دولت سازندگی و اصلاحات هر یک به نوبه‏ی خود کوشیدند تا روابط ایران و اروپا را در قالب گفت‏و‏گوهای انتقادی و مانند آن بهبود بخشند، هر بار موضوعی موجب می‏شد تا همه چیز به هم بریزد. در واقع روحیه‏ی خودبرتربینی و استکباری طرف غربی از یک سو و تفاوت مؤلفه‏های فکری، فرهنگی و ایدئولوژیک از سوی دیگر تلقی‏های متفاوتی را در موضوعات مختلف ایجاد می‏کرد و اختلافات متعددی را برمی‏انگیخت. از سال‏های پایانی دولت هشتم به بعد نیز برجسته شدن پرونده‏ی هسته‏ای ایران اسباب سردی روابط ایران و اروپا را فراهم آورد و تلاش دولت‏های پیشین را بار دیگر به چالش کشید.

اگر تا پیش از این دایره‏ی اثرگذاری عینی تحریم‏ها به حوزه‏هایی خاص محدود می‏شد و اغلب متخصصان از آن مطلع بودند، وابسته شدن کشور به کالاهای مصرفی غربی، هرگونه تلاطم در روابط خارجی را برای مردم به شدت ملموس خواهد کرد. در واقع این نوع وابستگی به منزله‏ی ابزاری در دست طرف غربی برای اثرگذاری عمیق‏تر و جدی‏تر روی افکار عمومی ایران خواهد بود. طرف غربی می‏تواند به سادگی با بالا و پایین کردن قیمت‏ها یا طرح برخی بهانه‏ها انتقاداتی را متوجه مسئولین کشور کند. در واقع دشمنی که تا دیروز در خارج از کشور بود، این بار در داخل و به عنوان عضوی از جامعه‏ی اقتصادی کشور اظهارنظر می‏کند و حکومت را مسئول معرفی می‏نماید. به این ترتیب آسیب‏پذیری در تلاطم‏های اجتناب‏ناپذیری که در روابط خارجی وجود دارد، به شدت بالا خواهد رفت.

9-دست آخر آنکه مک دونالد و kfc اگر چه در ظاهر رستوران‏هایی بیش نیستند اما در واقع اجزائی هستند از پیکره‏ی نظام استکباری غرب. همین جاست که روژه‏گارودی هشدار می‏دهد:«در دیدگاه آمریکائی‏ها، اکنون نوبت اتمام کار عظیم و مهم جهانی‏سازی یعنی نابودی کامل اقتصاد و فرهنگ ملت‏ها به نفع امپراطوری آمریکا و نظام یکتاپرستی بازار، رسیده است.» او تصریح می‏کند:«بدون شک وظیفه‏ی ما این است که زندگی و معنای آن را از چنگال شرکت‏های عظیم چندملیتی آزاد کنیم.» گارودی می‏نویسد:«نتیجه‏ی اصلی آمریکاگرایی، تمرکز روزافزون ثروت در دست گروه‏های بزرگ صنعتی و فلاکت بیش از حد توده‏های عظیم مردم، به‏ویژه در کشورهای توسعه‏نیافته و وابستگی آنها به استعمارگران گذشته و حال است. فرهنگ و اقتصاد بومی، روز به روز بیشتر دچار ضرر و زیان می‏شود تا به جای آن فرهنگ و اقتصاد استعمارگران رونق بیشتری پیدا کند.» گارودی تصریح می‏کند که گروه‏ها و شرکت‏های چندملیتی آمریکایی نصف ثروت دنیا را در دست گرفته‏اند.

او می‏افزاید: «تمرکز سرمایه در دست یک گروه به آنجا رسیده است که کنفرانس سازمان ملل در مورد تجارت و توسعه در گزارش سال 1998 خود درباره‏ی سرمایه‏گذاری‏های بین‏المللی تأکید کرده است که صد گروه اقتصادی از طریق ادغام و بازی خصوصی‏سازی به "اربابان دنیا" تبدیل شده‏اند.» گارودی ادامه می‏دهد: «از این رهگذر روز به روز بر فاصله‏ی میان کشورهای غنی و کشورهای فقیر افزوده می‏شود.»

تمام آنچه با عنوان سبک زندگی غربی و مانند آن مطرح می‏شود همه و همه در خدمت مبادی و مبانی فلسفی نظام کاپیتالیستی است که حداکثر شدن سود و نفع فردی حداکثری را جستجو می‏کند. جهانی‏سازی، آزادسازی اقتصاد، ترویج مصرف‏گرایی و... همه و همه کمک می‏کنند نظام سلطه بتواند اهداف خود را پی بگیرد. مک‏دوتلد نیز ابزاری است در همین راستا؛ ابزاری برای سلطه‏ی اقتصادی و فرهنگی که به سلطه‏ی سیاسی نیز منجر می‏شود. از یاد نبریم که کارتل‏های اقتصادی قدرت تعیین‏کنندگی بالایی در جهان دارند.

۹۴/۰۹/۱۳ موافقین ۳ مخالفین ۰
محمد مهدی تهرانی / نظر بدهید(۲)