صنما پرده بِدَر؛ عزم طرب کرده دلم

سر لیلی به سلامت؛ که چه تب کرده دلم

ره رسوایی دلداده به سامان نرسد

قدحی باده بده؛ میل رطب کرده دلم

همه صبح و همه ظهر و همه عصرش صنما

به هوای لبن لعل تو شب کرده دلم

به کسی کار دل خسته ی ما وامگذار

که قدح نذر خماری عِنَب کرده دلم

همه شب بندگی حسن تو را تا به ابد

ز خداوند جهان رفته طلب کرده دلم

محمد مهدی تهرانی